بيترديد قرآن كريم، كلام آسماني و وحياني است و اگر انسان بخواهد كلام خدا را بخواند و يا گوش دهد بايد تنها سراغ قرآن برود و از سوي ديگر تنها معجزه؟ ماندگار الهي و حجت خداوند به شمار ميآيد.
بيگمان آشنايي و بهرهمندي كامل و همه جانبه در تمامي عرصههاي زندگي نيازمند تفسير و تبيين از سوي قرآن شناسان است. از اين رو پيامبر اسلام ـكه خود امين وحي و مفسر اصلي آن به شمار ميآيدـ هنگام عزم رحيل در مناسبتهاي مختلف با بيانات گونهگون (از جمله حديث ثقلين)، علي و يازده فرزندش را هم عِدل قرآن و به عنوان دو گوهر گرانبها در ميان امت مسلمان معرفي كرد.
قرآن بدون عترت و عترت بدون قرآن نميتواند به غرض و فلسفه وجودي خود دست يازد. ارتباط ميان عترت و قرآن دو سويه است، از طرفي قرآن اهل بيت را والاترين انسانها معرفي ميكند و از سويي آگاهترين انسانها به معارف و حقايق قرآن، اهل بيت«عليهمالسلام» ميباشند.
اين نوشته كه به مناسبت اسم گذاري سال (1379)، به نام مبارك مولا امير مؤمنان علي(ع) نگاشته شده، قصد دارد گوشههايي از فرمايشان آن حضرت را درباره قرآن مورد بررسي قرار دهد.
پيش از آغاز مطلب يادآوري نكاتي سودمند خواهد بود.
الفـ آنچه در اين نوشته ملاحظه ميشود در محدوده نهجالبلاغه است و چون مطالب نهجالبلاغه زياد بوده برخي از آنها گزينش شده است.
بـ تلاش شده در ذيل كلمات آن حضرت گفتههاي شارحان معروف نهج البلاغه همانند ابن ابي الحديد معتزلي، ابن ميثم بحراني، محقق خوئي و علامه جعفري مورد استفاده قرار گيرد.
جـ افزون بر آدرس فرمايشات آن حضرت بر اساس نهجالبلاغه در پانوشته از كتابهاي ديگر نيز آدرس داده شده كه از جهت سند و اعتبار، قوت بيشتري داشته باشد.
دـ تمامي مطالب تحت يازده عنوان كلي آمده است:
1. جايگاه اهل بيت«عليهمالسلام» در قرآن 2. برخي از وظايف ما در رابطه با قرآن 3. قرآن محوري علي(ع) 4. تبيين ويژگيهاي قرآن 5. هشدار نسبت به تحريف قرآن 6. نهي از مناظره با قرآن 7. خداشناسي در قرآن 8. راه مستقيم 9. جامعيت قرآن 10. آثار پيروي از قرآن 11. شِكوه از غربت قرآن.
1. جايگاه اهل بيت«عليهمالسلام» در قرآن
پيوند ميان قرآن و اهل بيت«عليهمالسلام»، پيوند ميان نور و بينايي است، نور وحي در ذات خود روشن و روشنگر است اما بهرهگيري از آن نيازمند چشماني بينا و نافذ است. همراهي اهل بيت با قرآن در حديث ثقلين تاكيد و تأييدي است از سوي پيامآور وحي بر اين رابطه وثيق و مستحكم و اين رابطه وثيق ميان قرآن و اهل بيت با اشاره و خواست صاحب وحي يعني باري تعالي بوده است. اين مطلب نشانگر جايگاه ائمه و مكتب تفسيري آنان در رابطه با قرآن دارد.
اين مهم در آيات فراواني از قرآن مورد اشاره واقع شده و بسياري از آيات در شأن و منزلت آنان نازل شده و يا دست كم مصداق روشن، آنها هستند كه خود يكي از مباحث شايسته تحقيق و بررسي است.
آنچه در اين قسمت ملاحظه ميشود، برخي از كلمات مولا علي(ع) است كه در اين رابطه بيان شده است.
الفـ نزول قرآن درباره? اهل بيت«عليهمالسلام»
اميرمؤمنان علي(ع) در خطبهاي كه در شهر مدينه ايراد شده، به معرفي اهل بيت رسول خدا پرداخته و در تبيين جايگاه آنان مطالبي را فرمودهاند از جمله:
فيهم كرائم القرآن و هم كنوز الرحمن ان نطقوا صدقوا و إن صمتوا لم يسبقوا!
مردم! درباره اهل بيت پيامبر(ص) آيات كريمه قرآن نازل شده، آنان گنجينههاي علوم خداوند رحمانند، اگر سخن گويند راست گويند و اگر سكوت كنند برآنان پيشي نجويند.
ابن ابي الحديد، بر اين باور است كه قسمتي از اين خطبه كه در مذمت گروهي از گمراهان بوده، نيامده و تنها قسمتي كه بيانگر فضايل و مناقب اهل بيت رسول خدا بوده، آورده شده است. ايشان در مقام تبيين جايگاه مولا امام علي بيست و سه روايت را گزارش كرده است كه هر يك به تنهايي در بر دارنده دريايي از حقايق و مطالبي است كه از طريق اهل سنت دربار? جايگاه حضرت رسيده است.2 در هر صورت اين فراز از نهج البلاغه نشانگر جايگاه رفيع اهل بيت در قرآن است.
علامه خوئي در منهاج البراعةنسبت به جمل? كرائم القرآن دو احتمال ميدهد و مينويسد:
احتمال دارد مقصود از كرائم القرآن، آيات كريمه باشد مانند آي? «انّه لقرآن كريم» (واقعه، 56/77) يعني قرآن مورد پسند و مورد ستايش است از نظر معاني.
احتمال ديگر درباره? جمله فيهم كرائم القرآن عبارتست از آياتي كه دلالت دارد بر كرامت و بزرگواري و شرف و فضايل آنها.3
آن حضرت درباره ارتباطش با قرآن ميفرمايد:
و انّ الكتاب لمعي ما فارقته مذ صحبته4
و همانا قرآن با من است و از آن هنگام كه يار آن گشتم از آن جدا نشدهام.
اين جملات زماني از مولا علي صادر ميشود كه قرآن را به عنوان حَكَم بر سرِ نيزهها بلند كردهاند و دشمن از او ميخواهد به حكم قرآن تن در دهد.
بـ عترت هم مرتبه قرآن
آن حضرت در خطب? 87 در مقام تبيين جايگاه ائمه در قرآن، خطاب به مردم كوفه ميفرمايد:
فاين تذهبون و انّي تؤفكون و الاعلام قائمة … و كيف تعمهون و بينكم عترةنبيكم و هم ازمّة الحق و اعلام الدين و ألسنة الصدق فانزلوهم باحسن منازل القرآن.5
مردم كجا ميرويد؟ چرا از حق منحرف ميشويد؟ پرچمهاي حق بر جاست…
چرا سرگردانيد در حالي كه عترت پيامبر شما در ميان شماست. آنها زمامداران حق و يقينند پيشوايان دين و زبانهاي راستي و راستگويانند، پس بايد در بهترين منازل قرآن جايشان دهيد….
در اين فراز، خاندان رسالت، عِدل و همراه با قرآن معرفي شده و بالاترين جايگاه و منزلت قرآن براي آنها در نظر گرفته شده است.
جـ امام علي همانند پيامبر وحي را ميشنيد
مولا امام علي(ع) درباره ارتباطش با وحي و قرآن در خطب? معروف به قاصعه چنين ميفرمايد:
أري نور الوحي و الرسالة و اشم ريح النبوة ولقد سمعت رنة الشيطان حين نزل الوحي عليه صلي الله عليه و آله فقلت يا رسول اللّه ما هذا الرَّنَّةُ؟ فقال: هذا الشيطانُ قد أيسَ من عبادَته انّك تسمع و تري ما أري الا انك لسْتَ بنبيٍّ لكنّك وزير و انك لعلي خير.6
من نور وحي و رسالت را ميديدم و بوي نبوت را ميبوييدم. من هنگامي كه وحي بر پيامبر(ص) فرود ميآمد ناله شيطان را شنيدم گفتم: اي رسول خدا اين ناله كيست؟ گفت: شيطان است كه از پرستش خويش مأيوس گرديد. فرمود: علي تو آنچه را من ميشنوم ميشنوي و آنچه را كه من ميبينم ميبيني جز اينكه تو پيامبر نيستي بلكه وزير من بوده و به راه خير ميروي.
ابن ابي الحديد ذيل اين فراز از نهج البلاغه رواياتي را از طريق اهل سنت و شيعه گزارش كرده از جمله:
و روي عن جعفر بن محمد الصادق(ع) قال كان علي(ع) يري مع رسول الله(ص) قبل الرسالة الضوء و يسمع الصوت و قال له(ص) لولا اني خاتم الانبياء لكنت شريكاً في النبوة فان لا تكن نبيّاً فانّكَ وصّي نبيٍ و وارثه بل انت سيّد الاوصياء و امام الاتقياء7
از امام صادق(ع) روايت شده كه: علي(ع) همراه با رسول خدا(ص) پيش از رسالت، نور را ميديده و صدا را ميشنيده. رسول خدا درباره وي فرمود: اگر نميبود كه من آخرين پيامبر هستم تو شريك من در نبوت بودي و اگر تو نبي نيستي همانا تو وصي پيامبر و وارث او هستي بلكه تو آقاي اوصيا و پيشواي پرهيزكاران هستي.
هدف از گزارش اين روايت به نقل ابن ابي الحديد اين است كه جايگاه امير مؤمنان و خاندان رسالت با وحي و رسالت مشخص شود.
ابن ابي الحديد روايات ديگري نيز در اين باره گزارش كرده است.
2. بخشي از وظايف ما در رابطه با قرآن
در عصر غيبت كه دست ما از وحي و خاندان عصمت كوتاه است تنها راه آشنايي با وظايف ديني عبارتست از آشنايي با قرآن و سنت رسول خدا(ص)، وظيف? ما نسبت به اين دو كه بر اساس حديث ثقلين از آنها به عنوان دو امانت گرانبها نام برده شده، بسيار سنگين است.
زيرا افزون بر حفظ و پاسداري و مبارزه با آنچه سبب نابودي و يا كم رنگ شدن آنها ميشود بايد براي به دست آوردن وظايف ديني و نجات از گمراهي و تاريكيهاي امور دنيايي آن دو را بشناسيم و در زندگي فردي و اجتماعي مورد عمل قرار بدهيم. از اينها گذشته وظيفه ديگري كه بر دوش همگان سنگيني ميكند و تا به حال كمتر در اين جهت قدم مثبتي برداشته شده تبليغ صحيح و عرضه آن در قالبهاي روز پسند براي جهانيان است.
الفـ پنج وظيفه مهم
مولا امير مؤمنان در خطبهاي كه مشهور به ديباج شده است، ضمن تبيين آنچه كه موجب قرب الهي است درباره جايگاه و نقش قرآن در اين باره ميفرمايد:
و تعلّموا القرآن فانّه احسنُ الحديث و تفقهوا فيه فانه ربيع القلوب و استشفوا بنوره فانه شفاءُ الصدور و احسنوا تلاوته فانّه انفع القصص و ان العالم العامل بغير علمه كالجاهل الحائر الذي لايسْتفيق من جهله بل الحجّةُ عليه اعظم و الحسرةُ له الزم و هو عند اللّه اَلْوَم.8
قرآن را بياموزيد كه بهترين گفتار است و آن را نيك بفهميد كه بهار دلهاست. از نور آن شفا و بهبودي خواهيد كه شفاي سينههاي بيمار است و قرآن را نيكو تلاوت كنيد كه سود بخشترين داستانهاست زيرا عالمي كه به غير علم خود عمل كند چونان جاهل سرگرداني است كه از بيماري ناداني شفا نخواهد گرفت بلكه حجت بر او قويتر و حسرت و اندوه بر او استوارتر و در پيشگاه خدا سزاوارتر به نكوهش است.
مولا علي در اين قسمت از خطبه ديباجيه به پنج امر در رابطه با قرآن فرمان داده است:
1. قرآن را بياموزيد كه بهترين گفتار است.
ابن ابي الحديد در شرح اين جمله مينويسد:
از آن جهت كه خداوند از قرآن با عنوان و نام حديث ياد كرده «نزل احسن الحديث كتاباً متشابهاً» (زمر، 39/23) آن حضرت نيز فرموده قرآن بهترين حديث است. سپس ميگويد: عالمان معتزلي به اين آيه استدلال كردهاند كه قرآن حادث است.9
2. قرآن را نيكو بفهميد كه بهار دلهاست.
علامه ابن ميثم در شرح اين كه قرآن ربيع (بهار) دلهاست مينويسد:
وجه مشابهت اين است كه قرآن در بردارنده تمامي علوم شريف و مفيد، و تمامي اسرار شگفت انگيزي است كه دل را جلا ميدهد، همانگونه كه بهار زماني است كه همه گلهاي دلانگيز شكوفا ميشود و موجب روشنايي چشم و خوشحالي ميشود.10
ممكن است مقصود آن حضرت از تفقه، يادگيري و توان خواندن نباشد بلكه غور و تعمق در آن باشد چون تفقه در دين عبارتست از بصيرت همه جانبه و كامل در دين از اين رو رسول خدا به هنگام فرستادن مولا امام علي به يمن، دربارهاش دعا كرد و فرمود: اللهم فقّه في الدين (بار الها او را در دين بصير و آگاه كن).
3 . از نور قرآن شفا و بهبودي بطلبيد.
واضح است انسان و جوامع انساني هميشه مبتلا به انواع مرضهاي ظاهري و باطني، روحي و جسمي بوده و خواهد بود و هيچ مرجع و ملجأ مورد اطميناني جهت شفا و بهبودي اين امراض جز قرآن نيست زيرا ممكن است افرادي و يا پارهاي از علوم بشري ادعاي معالجه اين امراض را داشته باشند و ليكن اگر دقت شود يا در ادعا صادق نيستند و يا اگر صادق باشند منبع گفتههاي آنها قرآن است. روايات در اين جهت فراوان است، علي بن ابراهيم از پدرش (ابراهيم بن هاشم) از نوفلي از سكوني از امام صادق از پدرانش نقل ميكند:
شخصي به محضر رسول خدا آمده و از درد سينه شكايت كرد آن حضرت فرمود از قرآن شفا بطلب خداوند ميفرمايد قرآن شفاي دردهاي سينههاست.
4. قرآن را نيكو تلاوت كنيد زيرا از داستانهاي نيكوست.
درباره چگونگي تلاوت و آثار آن مطالب فراواني رسيده است كه به يكي دو نمونه از آنها اشاره ميكنيم.
محقق شوشتري در رابطه با تأثير تلاوت و قرائت قرآن داستان آموزندهاي را گزارش كرده است:
وليد پسر مغيره فردي سالخورده و از زيركان عرب به شمار ميآمد و جزو مسخره كنندگان رسول خدا بود. رسول خدا در حجرهاي مشغول خواندن قرآن بود مردم سراغ وليد آمده و خواستند: بيا ببين محمد چه ميخواند آيا شعر است و يا خطبه و يا كار كاهنان را انجام ميدهد. وليد نزديك آن حضرت رفت و گفت از شعرهايت برايم بخوان: حضرت: فرمود شعر نيست بلكه كلام خداست. گفت: مقداري از آن را بخوان. رسول خدا سور? حم را شروع كرد تا رسيد به «فان اعرَضُوا فقل اَنذرْتُكم صاعِقَةً مِثلَ صاعِقةِ عادٍ و ثمود» (فصلت، 41/13) (پس اگر روي برتافتند بگو شما را از عذابي مانند عذاب قوم عاد و ثمود ـكه به باد صرصر و بانك كشنده آسماني گرفتار شدندـ بيم ميكنم. وليد بر خود لرزيد و مو بر سر و ريشش راست شد. وارد خانهاش شد و پيش قريش نرفت. قريش نزد ابوجهل رفته و گفتند: اي ابا حكم! همانا ابو عبد شمس (وليد) مسلمان شده و پيش ما نميآيد. ابو جهل پيش او رفت و گفت: اي پسر عمو ما را سرشكسته و دشمن را خوشحال كردي آيا مسلمان شدي؟ او گفت: مسلمان نشدم و ليكن كلامي شنيدم كه بدنم لرزيد. ابوجهل پرسيد: آيا خطبه خواند؟ گفت: نه، خطبه كلام متصل است ولي كلام او منثور بود. گفت: شعر خواند. گفت: نه، من را رها كنيد تا فردا فكر كنم. فردايش گفت: برويد بگويد او ساحر است زيرا دل مردم را به كار گرفته است.11
محقق خوئي در شرح اين فراز رواياتي را درباره تلاوت و چگونگي آن بازگو كرده است از جمله: عن عبد الله بن سليمان قال سألت ابا عبد الله(ع) عن قول الله عزوجل «و رتل القرآن ترتيلاً» قال: قال اميرالمؤمنين(ع) بيّنه تبياناً و لا تهذه هذّالشعر و لا تنشره نشر الرمل.12
عبد الله بن سليمان ميگويد از امام صادق(ع) درباره تفسير قول خداوند متعال: قرآن را با ترتيل بخوانيد پرسيدم در پاسخ فرمود: امير مؤمنان فرموده است: يعني آن را آشكار بخوانيد و همانند شعر با سرعت و مانند رمّالان كند نخوانيد.
5. از قرآن پيروي كنيد.
در پايان مولاي متقيان بر عمل كردن آنچه از قرآن فرا گرفته شده تأكيد كردهاند. ابن ميثم بحراني در شرح اين جمله كه چرا حال عالم بي عمل از جاهل بي عمل بدتر است مينويسد:
به سه برهان حال عالم بيعمل از نادان بيعمل بدتر است
الفـ حجت خداوند، نسبت به عالم قويتر است زيرا نميتواند عذر بياورد براي عمل نكردن به اينكه نميدانستم.
بـ حسرت عالمان بيعمل به هنگام مردن و در قيامت بيشتر است چون ميدانند چه كمالات زيادي از آنها فوت شده است.
جـ عالمان بيعمل بيشتر مورد ملامت و سرزنشاند.13
بـ تأكيد بر پيروي از قرآن
حضرت وصي(ع) در موارد فراواني بر اهتمام و توجه به كتاب خدا تأكيد ورزيده از جمله در آخرين لحظات عمر شريفش خطاب به فرزندان و همه مسلمانان مهمترين وظيفه آنها را پيروي از قرآن بر شمرده است:
و الله الله في القرآن لا يسبقكم بالعمل به غيركم14
خدا را خدا را درباره قرآن مبادا ديگران در عمل كردن به دستوراتش از شما پيشي گيرند.
اهميت اين سفارش هنگامي روشنتر ميشود كه بدانيم اين سخنان از شخصي صادر شده كه به راههاي آسمانها از راههاي زمين آگاهتر و عالم به تمامي علوم بشري و نيازهاي انسانهاست و از سويي اين مطالب در آخرين لحظات عمر شريفش كه انتظار ميرود اساسيترين مطالب گفته شود صادر شده است.
علامه خوئي در ذيل شرح و تفسير اين فراز، پرده از يك واقعيت دردآور برداشته و مينويسد:
در اين جملات، آن حضرت وصيت و سفارش كرده همراه با قرآن باشيد از نظر ياد گرفتن و ياد دادن و پيروي از آن و به شدت از كوتاهي در عمل انسانها را بر حذر داشته، به طوري كه غير مسلمانها در عمل به آن از مسلمانها پيش گيرند همانگونه كه در عصر حاضر ميبينيم غير مسلمانها به احكام عمومي آن همانند راستگويي و كمك رساني به همديگر از مسلمانها پيشي گرفتهاند.15
متأسفانه در زمان ما پيشي غير مسلمانها در پيروي از قرآن تا آنجاست كه شعار بسياري از افراد اين است كه اسلام در كشورهاي غير اسلامي (غرب) است ولي مسلمانها در كشورهاي اسلامي است.
آن حضرت در خطبه 169 نيز مطالبي را درباره عمل به قرآن بيان كرده است.
جـ پيروي حكومت از قرآن
قرآن ناطق علي(ع) از جمله جاهايي كه بر حضور قرآن در آنجا تاكيد و سفارش زياد كرده عرصه حكومت و رويكرد زمامداران است. آن حضرت خطاب به حارث همداني كه از ياران مخلص و از فقها و بزرگان شيعه بوده ميفرمايد:
و تمسك بحبل القرآن و استنصحه و احل حلاله و حرم حرامه16
به رشتهي قرآن چنگ بزن و پندهايش را پذيرا باش، حلالش را حلال و حرامش را حرام بشمار.
علامه ابن ميثم بر اين باور است كه اين نامه، بخشي از نام? شصت و نه است. ايشان در تفسير و شرح اين جملات مينويسد:
مقصود از تمسك، وجوب و لزوم پيروي از احكام قرآن است و مقصود از حلال آن را حلال و حرام آن را حرام بشمار يعني افزون بر پيروي عملي، در عقيده نيز آنچه را قرآن حرام شمرده حرام و حلال آن را حلال بدان.17
محقق خوئي درباره جايگاه حارث و اهميّت اين نامه مينويسد:
قاعده اين است كه نامه به فردي كه غايب است باشد و ليكن بزرگان و انبيا و اولياي الهي جهت ارشاد و تبيين حقايق و تعليم و تربيت، گاهي نامهاي را خطاب به شخص حاضر مينويسند مانند همين نامه كه در بر دارنده تعاليم عالي اخلاقي و آنچه را يك مسلمان بايد رعايت كند ميباشد و به حق يك منشور ارشادي و اخلاقي است.
و در عظمت حارث همداني همين بس كه او مخاطب چنين منشوري واقع شده است.18
مولا امام علي(ع) در اين فراز كوتاه ولي بسيار عميق براي حاكمان و زمامداران در رابطه با قرآن چند وظيفه اساسي را گوشزد كرده است كه هر يك ميتواند در جامعه و حكومت تحوّلي عظيم فراهم كند.
الفـ قرآن محوري در تمام عرصههاي حكومت.
بـ ملاك و معيار در گفتار و رفتار فردي و سياسي، مقررات و ارزشهاي قرآني است.
جـ دستور العمل اجراي حكومت عبارتست از قوانين و حلال و حرام قرآن.
دـ آموزش قرآن به فرزندان و جوانان: مولا علي(ع) از جمله وظايف امت اسلامي را در ارتباط با قرآن، آموزش دادن آن به فرزندان دانسته و در اين باره ميفرمايد:
و حق الولد علي الوالد ان يحسن اسمه و يحسّن ادبَهُ و يعلّمه القرآن19
حق فرزند بر پدر آن است كه نام نيكو بر فرزند نهد و خوب تربيتش كند و او را قرآن بياموزد.
ممكن است چنين به ذهن آيد كه ياد دادن قرآن از اهميت زيادي برخوردار نيست لكن قدم اوّل براي پيروي و عمل كردن به دستورات قرآن، يادگيري ظاهري آن است.
البته ممكن است گفته شود تعليم قرآن تنها ياد دادن خواندن ظاهري نيست بلكه مقصود تعليم فرهنگ قرآن و آشنايي با ابعاد مختلف قرآن اعم از خواندن و آشنايي با معاني و تفسير و… آن است.
3. قرآن محوري امام علي(ع)
بيگمان قرآن كتاب هدايت است و اين مهم به دست نخواهد آمد جز با پيروي و عمل به آن، از اين رو افزون بر آيات فراواني در قرآن، بخش بسياري از فرمايشات ائمه«عليهمالسلام»، دربار? تشويق و ترغيب بر عمل و پيروي از قرآن و نكوهش از در حاشيه قرار دادن آن است.
تا آنجا كه امام علي(ع) در سخني فرموده است:
اگر كسي قرآن بخواند و پس از مردن وارد در جهنم و عذاب الهي شود او از كساني است كه آيات خدا(قرآن) را تمسخر كرده است.20
مولا امام علي نه تنها در جاي جاي سخنانشان به اين مهم تأكيد و اصرار ورزيدهاند بلكه در عمل قرآن، را محور و الگوي زندگي فردي و اجتماعي قرار داده بود.
اگر در روايات اهل بيت دقت شود اين مطلب به خوبي آشكار است كه ملاك و معيار آنان در مباحث عقيدتي، ارزشگذاري و فقهي، معارف و آيات قرآن بوده است. در اين بخش پارهاي از كلمات مولا امام علي(ع) در اينباره مورد دقت و بررسي قرار ميگيرد:
الف ـ قرآن ملاك ارزشگذاري
مولاي متقيان قرآن را در عرصههاي مختلف زندگي الگو و سرمشق دانسته است، از جمله در حل اختلافات. آن حضرت در پاسخ از تهمت نارواي شركت در قتل عثمان در سال سي و شش هجري ميفرمايد:
أولم ينه بني اميّة علمها بي عن قرفي؟ او ما وزع الجهّال سابقتي عن تهمتي… و علي كتاب اللّه تعرض الامثال و بما في الصدور تجازي العباد.21
آيا شناختي كه بني اميه از روحيات من دارند آنان را از عيبجويي بر من باز نميدارد و آيا سوابق مبارزات من نادانان را بر سر جاي خود نمينشاند كه به من تهمت نزنند… شبهات را بايد در پرتو كتاب خدا، قرآن شناخت و بندگان خدا به آنچه در دل دارند پاداش داده ميشوند.
علامه محمدتقي جعفري در شرح و تفسير اين قسمت ميفرمايد:
ملاك و الگوي همه رويدادها از نظر تفسير و ارزيابي در قرآن… است.22
ب ـ قرآن ضابطه قضاوت
اميرمؤمنان علي(ع) در پاسخ خوارج كه ماجراي حكميت را نمي پذيرفتند پيش از ورود به شهر كوفه، در مقام تبيين اينكه ملاك و معيار در زندگي از جمله رفع خصومات بايد قرآن باشد نه افراد ميفرمايد:
انا لم نحكّم الرجال و انما حكّمنا القرآن، هذا القرآن انّما هو خط مستور بين الدفّتين لا ينطق لسانٍ و لا بدله من ترجمان….23
ما افراد را داور قرار نداديم تنها قرآن را به حكميت(داوري) برگزيديم. اين قرآن خطي است نوشته شده كه ميان دو جلد پنهان است. زبان ندارد تا سخن گويد و نيازمند به كسي است كه آن را بايد ترجمه كند….
ابن
نظرات شما عزیزان:
ظ…ط±ط¨ظˆط· ط¨ظ‡ ظ…ظˆط¶ظˆط¹ : <-CategoryName->
ظ†ظˆغŒط³ظ†ط¯ظ‡ مهدی مردانی مغانجوقي ط¯ط± پنج شنبه 22 فروردين 1392
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
نماز و
آدرس
geble.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.